جلوه های آیرونی در اندیشه و اشعار پروین اعتصامی

به گزارش گردش 360 به دور دنیا، سرویس ادبیات خبرنگاران ، حسین ادهمی: یکی از شاعران بزرگی که روح آیرونی(Irony) به خوبی در اشعارش نمایان است، پروین اعتصامی است. آیرونی یکی از صناعات پیچیده است که به علت ماهیت پارادوکسیکال و لحن دوگانه اش مباحث فراوانی را به همراه داشته است. با نگاهی دقیق به مجموعه تعاریفی که برای آیرونی ارائه شده است می توان دریافت که آیرونی حاصل تضاد میان بود و نمود است یعنی تفاوت آنچه که هست و آنچه که نشان داده یا وانمود می گردد به همین علت بعضی از صاحب نظران آیرونی را گفتن چیزی برای رساندن معنی مخالفش می دانند.

جلوه های آیرونی در اندیشه و اشعار پروین اعتصامی

پروین در اشعارش که سرشار از نگاه حکمت آمیز به هستی و زندگی است، سلسله ای از تقابل ها را مطرح می سازد که قوام دهنده نگاه آیرونیستی او به دنیا است. زیرا همان گونه که فریدریش شلگل معتقد بود، آیرونی عبارت است از شناسایی این حقیقت که دنیا ذاتاً متناقض نماست و فقط رویکردی دوگانه می تواند تمامیت متناقض آن را نشان بدهد.

به همین سبب به جرئت می توان گفت که یکی از دلایل ماندگاری اشعار پروین، حضور آیرونی در ژرفای اندیشه اوست. اگر هسته تشکیل دهنده هر آیرونی را تضاد میان بود و نمود و یا ظاهر با واقعیت بدانیم آن گاه با نگاهی به دنیا اندیشه پروین درخواهیم یافت که زیربنای تفکر او در همه اشعارش، نگاه آیرونیکی او به دنیا هستی و کائنات است. این آیرونی نه تنها در اندیشه و اشعار پروین بلکه در زندگی و سرنوشت او هم دیده می گردد.

نمونه ای از این تضادهای آیرونی وار زندگی او را می توان در ازدواج نافرجامش دید. مردی که پروین با وی ازدواج کرد، از افسران شهربانی و رئیس شهربانی کرمانشاه بود. به همین سبب، اخلاق نظامی او با روح لطیف پروین مغایرت داشت و دلیل غایی جدایی آنان نیز همان اختلاف فاحش اخلاق و طرز تفکر طرفین بود. پروین در سال 1313 شمسی در کرمانشاه قطعه ای به عنوان سختی و سختی ها سرود که بیت خاتمهی آن چنین است:

بسی خوشتر و نیک تر، نزد پروین/ ز دمسازی یار ناسازگاری

اما آیرونی سرنوشت پروین آن بود که علی رغم روح بلند و آوازه بلندش، زندگی کوتاهی داشت. او که بعضی صلابت شعر و اندیشه اش را همسنگ بزرگان ادبی چون ناصرخسرو می دانستند، علی رغم همه استعدادهای فوق العاده اش مدت چندانی را در آسمان زندگی ندرخشید و خاتمه همان گونه که خود سروده بود، چون ستاره ای در آغوش خاک جای گرفت اینکه خاک سیهش بالین است/ اختر چرخ ادب پروین است

اما در دنیا اندیشه پروین حقیقت هستی، در رویارویی سلسله ای از تقابل ها شکل می گیرد. نمونه هایی عالی از این تقابل ها را می توان در مناظرات او دید که در قالب گفت وگوی میان عوالم انسانی، جانوری، نباتی و جمادی شکل می گیرد. در این گفت وگوهاست که چهره واقعی حقیقت از پس پرده های پندار آشکار می گردد و این دعوتی است که پروین همه انسان ها را به ان فرا می خواند:

بباید زین مجازی جلوه رستن/ سوی نور حقیقت رخت بستن

در دنیا اندیشه و اشعار پروین ما با سلسله ای از تقابل ها روبه رو هستیم که بعضی از این تقابل ها از تناقض های بنیادین دنیا هستی است. از نگاه پروین دنیا با همه اجزای تشکیل دهنده اش اعم از جماد، نبات، جانور، انسان و حتی امور انتزاعی در تقابل و کشمکش با یکدیگرند. هدف این تقابل و کشمکش نفی و حذف یکدیگر نیست، بلکه مقصود از همه این رویارویی و قیل و قال های دنیا آفرینش، کنار زدن پرده های ابهام از چهره حقیقت است:

جز حقیقت هر آنچه می گوییم/ های هویی و بازی و هوسی است

پروین فلسفه زندگی را در کوشش برای جستن حقیقت معنی می نماید جست وجویی بی سرانجام که نه تنها بی فایده نیست؛ بلکه ارزش زندگی وابسته به آن است:

به ملک زندگی، ای دوست! رنج باید برد/ دلی که مُرد، سزاوار زندگانی نیست

من و تو از پی کشف حقیقت آمده ایم/ از این مسابقه مقصود کامرانی نیست

او برای رسیدن به حقیقت، عبور از ظاهر و صورت را ناگزیر می داند و به همین سبب از زبان گلی در گوش جان آدمی این چنین زمزمه می نماید:

به رنگ ظاهر اوراق ما نگاه نکن/ که ترجمان بلیغ هزار معناییم

پروین جست وجوی حقیقت را نه یک امر انتخابی و ذوقی بلکه یک مسئولیت انسانی می شمارد و در جاهایی با سرزنش ظاهربینی و ظاهرپرستی بر بی تفاوتی انسان می تازد:

تو پایبند ظاهر کار خودی و بس/ پرسندت اَر زِ مقصد و معنی، چه می کنی؟

او از دیدگاه خردی ناب، از میان همه این تقابل ها و قیل وقال ها، رمز هستی را می گشاید و در ورای صورت و ظاهر آن، اتحاد و یکرنگی را به نظاره می نشیند:

بگفت: نیّت ما اتفاق و یکرنگی ست/ تفاوتی نکند خدمت سیاه و سفید

بی تردید یکی از دلایل کسانی که پروین را هم تراز شاعرانی چون ناصرخسرو قرار می دهند، اهمیت خرد و خردورزی در اندیشه اوست. او از نیروی خرد در جهت فایق آمدن بر تقابل های هستی و کشف حقیقت بهره می برد و این درست همان چیزی است که هربرت مارکوزه در تعریف خرد ارائه می نماید: خرد مقوله اصلی اندیشه فلسفی است، تنها مقوله ای که به سرنوشت انسان پیوند خورده است. فلسفه پیوسته خواستار کشف بنیاد غایی و کلی هستی است، پس در پندار خویش، به حکم خرد، اندیشه هستی اصیلی را پروراند که در آن همه اضداد و عناصر متقابل (فکر و عین، ذات و نمود، اندیشه و هستی) به آشتی و وحدت می رسیدند. البته خردگرایی در اشعار پروین هیچگاه نافی لطافت احساس و زلالی طبع او نیست. زیرا او در اشعار خود میان دو مؤلفه خرد و احساس توازنی برقرار نموده است که او را در رسیدن به حقیقت هستی همراهی می نمایند.

از این رو به جرئت می توان گفت که حضور خرد در کنار احساس از مؤلفه های اساسی اندیشه و آثار پروین است. او گاهی به سراغ تناقض های بنیادین هستی می رود و همچون یک فیلسوف آن را به چالش می کشد. هرچند که خود نیز می داند که خاتمه این جدل و چون وچراها نتیجه ای جز تسلیم و پذیرش ندارد. همچون موضعی که در برابر مقوله مرگ بر می گزیند:

ما بخندیم به هستی و به مرگ/ هیچ گه چهره ما درهم نیست

آشکار است ستمکاری دهر/ زخم بس هست، ولی درمان نیست

و یا می توان به موضع او در برابر جبر و اختیار اشاره نمود که مضمون نهفته بیشتر اشعار اوست: هر آنچه می نماید، ایام می نماید با ما/ به دست هیچکس ای دوست! اختیاری نیست و یا مسئله نقصان و کمال که از دغدغه ها و چالش های عمیق فکری او به شمار می رود:

تفاوتی نبود در اصول نقص کمال/ کمال ها همه انجام کار، نقصانند

آنچه که مسلم است این سلسله تقابل ها، شالوده نگاه آیرونیک پروین به دنیا و واقعیات آن است. وجود تقابل های بنیادین در دنیا شعری پروین، بر ژرفای این نگرش آیرونیکی می افزاید و دایره شمول آن را از دایره مکان و زمان فراتر می برد. در اشعار پروین ما تنها با دغدغه های یک دوره یا یک ملت روبه رو نمی شویم؛ بلکه با دغدغه ها و سوالاتی روبرو می شویم که از فطرت انسانی سرچشمه می گیرند؛ سوالاتی که هرچند پاسخی برای آنان پیدا نمی گردد، اما طرح آن تسکینی است برای انسان امروزی که در هیاهوی دنیا متمدن خویشتنِ خویش را از یاد برده است.

پروین در مقابل این تناقض های بنیادین هستی اگرچه موضع تسلیم در پیش می گیرد، اما تأثر حاصل از درک این تناقض ها را می توان در لحن و پردازش فضای تراژیک اشعارش دید. درواقع در اینجا آیرونی کلی به وقوع می پیوندد که در آن آیرونیست شاعر خود را در کنار بقیه بشر قرار می دهد و همچون آنان خود را یک قربانی آیرونی می بیند.

در دیوان پروین انواع گوناگونی از آیرونی ها به چشم می خورد که هریک از آن با گوش های از دنیا اندیشه و باور وی پیوند خورده است. به عنوان نمونه در آیرونی ساختاری بی خبری و غرور انسان مورد سرزنش واقع می گردد و ناتوانی او در وارونه شدن موقعیت های زندگی نمایانده می گردد. در آیرونی تقدیر اراده انسانی در برابر قدرت سرنوشت به زانو درمی آید و سرنوشتی محتوم تمام معادلات انسانی را برهم می زنند تا به او بفهماند که اراده ای برتر از اراده او بر نظام دنیا حاکم است. درآیرونی کلامی تضاد میان ظاهر کلام و نیّت گوینده بیانگر دروغ و ریاورزی های جامعه می گردد و در آیرونی ناهمخوانی این دوگانگی در قالب تصاویری ناهمخوان، تبعیض و بی عدالتی های جامعه را برملا می سازد. در آیرونی نقش ساده لوح شاعر در پشت شخصیتی ساده لوح پنهان می گردد تا فساد و دوگانگی جامعه را آشکار کند و به همین صورت هرنوع از این آیرونی ها دربردارنده مفاهیمی است که پیغام شاعر در آن نهفته است. بیشتر این آیرونی ها وابسته به زمینه های داستانی است که در آن طرح داستان و عنصر شخصیت پردازی به تشکیل هسته آیرونی یاری می نماید.

وجود این نوع از آیرونی ها و بسامد بالای آن در سراسر دیوان پروین نشان دهنده گرایش پروین به زبان تمثیل است که او را به عنوان شاعری سمبلیک مطرح می سازد. زبان تمثیل در اشعار پروین به او امکان را می دهد که طیف وسیعی از مخاطبان را اعم از مخاطبین عام و مخاطبین خاص جذب نماید. از این روست که نفوذ کلام پروین را در همه طبقات جامعه می بینیم.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "جلوه های آیرونی در اندیشه و اشعار پروین اعتصامی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "جلوه های آیرونی در اندیشه و اشعار پروین اعتصامی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید