تفال به حافظ 25 بهمن ماه 1400
به گزارش گردش 360 به دور دنیا، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید
بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران
بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید
جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش
نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید
از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم
خود کام تنگدستان کی زان دهن برآید
گویند ذکر خیرش در خیل عشقبازان
هر جا که نام حافظ در انجمن برآید
شرح لغت: آتش درون: آتش دل /واله: به کسر لام شیفته سرگشته، نام فاعل از وله به فتح اول و دوم /خبل عشقبازان: به فتح اول به سکون دوم گروه مهرورزان
تفسیر عرفانی:
دست از خواسته ام بر نمی دارم تا کامروا شوم، یعنی یا به محبوب برسم یا در راه او جان دهم. مقصود او از این شعر این که دلدادگان حقیقی در راه معشوق از هیچ دریغ نمی نمایند و حتی جان خود را بذل می نمایند تا به سعادت و خوشبختی دست یابند. در حقیقت آن ها دست به هرکاری می زنند تا به لقای معشوق برسند و در پناه او جای گیرند.
تعبیر غزل:
عاشقی داری که در غم تو اشک می ریزد و می ترسد این راز آشکار شود. بدان که با صبر تمام مسائل برطرف می شود. باید خون جگر بخوری تا این عمل صورت بگیرد و به خواسته ات برسی.
منبع: فرارو